معنی ناشی و غیر حرفه ای

حل جدول

ناشی و غیر حرفه ای

آماتور


غیر حرفه ای

آماتور، ناشی

آماتور


حرفه ای

فیلمی با بازی لادن طباطبایی

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حرفه ای

پیش هکاری، چیره دست

چیره دست

فارسی به ایتالیایی

حرفه ای

professionale

کلمات بیگانه به فارسی

حرفه ای

چیره دست

لغت نامه دهخدا

ناشی

ناشی. (اِخ) رجوع به ناشی ءالاصغر و ناشی ءالاکبر شود.

ناشی. (از ع، ص) بی وقوف و اجنبی. (السامی) (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). تازه کار و مبتدی. (فرهنگ نظام). کم تجربت. (السامی). بی تجربه. تازه کار. ناآزموده. نکرده کار. ناکرده کار. غُمر. ناآزموده کار. بی مهارت. نااستاد. ناوارد به کاری. غیرماهر:
ختم است برغم چند ناشی
بر خاقانی سخن تراشی.
خاقانی (از انجمن آرا).

ناشی ٔ. [ش ِءْ] (ع ص) کودک و دختر که از حد صِغَر گذشته باشند، للذکر و الانثی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دختر یا پسری که از حد صغر گذشته وارد عهد شباب شده باشند: غلام ناشی ٔ و جاریه ناشی ٔ. (اقرب الموارد). نوجوان. (آنندراج) (غیاث اللغات). از کودکی برآمده، مذکر و مؤنث در این یکسان بود. (مهذب الاسماء). از کودکی برآمده. (السامی) (محمودبن عمر). ج، نَش ْء. نَشَاء. ناشئه. || ابر که نخستین پیدا و نمایان گردد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || آنچه به شب پیدا و حادث شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). کل ما حدث باللیل و بدا. (اقرب الموارد) (المنجد). پیداشونده. (غیاث اللغات). ج، نواشی. || (اِ) آغاز روز. اول النهار. || اول ساعات اللیل. (المنجد). نخستین ساعات شب.

فرهنگ معین

حرفه

(حِ فِ) [ع. حرفه] (اِ.) پیشه، کار.


ناشی

[ع. ناشی ء] (اِفا.) نشأت گیرنده، پیدا شونده.

معادل ابجد

ناشی و غیر حرفه ای

1881

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری